بعثت انبیای الهی و در ادامه راه آنها، وجود ائمه معصومین علیهمالسلام برای هدایت و رسیدن بشر به کمال و قرب الهی است. در حقیقت خواست و اراده الهی بر این قرار گرفته که انسان همواره در مسیر زندگی خود از وجود راهنمایانی برخوردار باشد تا بتواند از تربیت الهی برخوردار گردد. هدف از تربیت، عبادت حق و در نتیجه شناخت خداوند متعال است. تربیت خلق فلسفه بعثت رسولان و مهمترین وظیفه اولیای الهی است.
عصر زندگانی امام سجاد (ع)، یکی از دوران پر چالش حیات امامان شیعه و پیروان مکتب تشیع است.
بر اساس آنچه بیان گردید، نوشتار پیش روی تلاشی در جهت بیان اهداف تربیتی و رویکردهای تربیتی امام سجاد (ع) است. علت پرداختن به این موضوع این است که عصر زندگانی امام سجاد (ع)، یکی از دوران پر چالش حیات امامان شیعه و پیروان مکتب تشیع است. علت این موضوع به دو مسأله و مشکل بسیار مهم بر میگردد:
اولین مشکل حادثه جانکاه عاشورا بود که بعد از ربع قرن از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اتفاق افتاد و در آن جامعه به سویی حرکت کرد که گروهها و جریانهایی عملا در تقابل با نواده رسول خدا (ص) قرار گرفته و حضرت را با اتهام خروج از دین به شهادت رساندند. مسأله دیگر، هجمههای فکری و فرهنگی بود که به اسلام وارد میشد. این هجمهها عموما از سوی حاکمیت موجود با حمایت از گروههای فکری همسو با خود صورت میپذیرفت. یکی از این هجمهها، انحرافات و نسبتهای ناروائی بود که از سوی این جریانها به ساحت مقدس ائمه معصومین وارد میشد. در چنین شرایطی، یکی از وظایف امام سجاد (ع) به عنوان امام زمان، تحریفزدایی از مکتب اسلام و جلوگیری از ورود انحرافات و تهمتهایی ناروا به ساحت معصومین و جلوگیری از جعل اخبار و روایت در خصوص زندگی و سیره آنها بود؛ بنابراین هدایت و تربیت یکی از مهمترین محورهای برنامه امام سجاد (ع) بود.
امام سجاد (ع) به تربیت بر مدار توحید تأکید میفرمایند و از همین رو بر مفاهیمی مثل عبودیت، معرفت خدا، ایمان و تقوا تکیه میکنند. مقصود از روشهای تربیتی شیوههایی است که برای رساندن متربی به اهداف مورد نظر استفاده میشود. این اصول تربیتی برگرفته از مبانی عقلانی یا وحیانی است.
اهداف تربیتی امام سجاد (ع):
1. هدایت به حق و تمیز حق از باطل؛ جامعه عصر حضرت، یکی از دورانهای پر چالش زندگی مسلمانان در جامعه اسلامی است. ترویج اندیشههای جبرگرایی، ورود اندیشههایی از مکاتب هند، چین و دنیای روم و حتی ایران به دنیای اسلام، مسلمانان را با چالشهای فکری و فرهنگی مختلفی مواجه ساخته و نهاد حاکمیت از همه این رویکردها جهت سلطه قدرت خود و به انحراف کشاندن مسلمانان سود میجست. در چنین شرایطی، امام یک روز با خطابه علی گونه، روز دیگر با تعلیم دعا و موعظه، گاهی با پرورش اصحاب و یاران و همچنین با گریه بر امام حسین (ع) و شهدای کربلا، در جهت هدایت و روشنگری فعالیت میکردند.
2. اصلاح جامعه اسلامی؛ جامعه اسلامی بعد از رحلت نبی مکرم اسلام (ص) از مسیر اصلی خود خارج شد. ازاینرو این وظیفه ائمه معصومین بود که ساختار و تفکرات انحرافی و غلط رایج در جامعه اسلامی را اصلاح نمایند. بر همین اساس است که امام حسین (ع) بر این هدف تأکید میفرمایند، امام سجاد (ع) نیز آن را از خداوند طلب میکند. امام پاکیزگی زندگی خویش و اصلاح امت را در گرو عمل به اوامر و نواهی خداوند میداند و آن را از پروردگار طلب مینماید: «فأحیِنی حَیوهً طَیبهً تنتظِمُ بِما اریدُ و تبلُغُ ما اُحِب مِن حیثُ لااَتی ما تکرَهُ ول اَرتکِبُ ما نَهَیتُ عَنهُ» پس مرا زنده بدار به زندگی پاکیزهای که به آنچه میخواهم پیوسته شود در صورتی که آنچه را نمیپسندی به جا نیاورم و آنچه را نهی کردهای مرتکب نشوم.
3. توحید محوری؛ توحید محوریترین برنامه همه انبیا و اولیای الهی است. از همین رو است که امام سجاد (ع) به تربیت بر مدار توحید تأکید میفرمایند و از همین رو بر مفاهیمی مثل عبودیت، معرفت خدا، ایمان و تقوا تکیه میکنند. مقصود از روشهای تربیتی شیوههایی است که برای رساندن متربی به اهداف مورد نظر استفاده میشود. این اصول تربیتی برگرفته از مبانی عقلانی یا وحیانی است. به عنوان مثال در نظام تربیتی اسلام از آیه شریفه: «و لقَد کرمنا بنی آدم»، کرامت ذاتی انسان و حفظ عزت نفس متربی را اخذ میکنیم و برای اجرای این اصل تربیتی که حفظ و تقویت عزت نفس احساس شخصیت متربی را نتیجه میدهد، از روشهایی مثل تغافل و عفو و محبت نیز استفاده میشود. حال با در نظر گفتن اهداف فوق، باید دید امام چگونه در این مسیر قدم برمیدارند. از این رو کلام و سیره امام چهارم را در این روش یادآور میشویم.
شاید در نگاه اول بیان این مسائل خیلی ابتدایی باشد، در حالی که اگر با نگاه عمیق به عصر امام سجاد (ع) و حتی امروز خود داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که ما چقدر نسبت به خود و حیات پیرامونی خود در غفلت به سر میبریم و نیازمند هشدار و تذکر و سپس هدایت هستیم. ایجاد بصیرت و بینش صحیح نسبت به انسان و جهان از اهداف مهم انبیا است. بینش انسان درباره اعمال و رفتار هنگامی کامل میشود که از خویش و جهان اطرافش آگاهی داشته باشد، در این صورت است که این روش، مبتنی بر اصل تحول باطن میشود. امام سجاد این روش را در دو بخش تفکیک فرمودهاند:
در ادعیه امام، انسان دارای حالات و جلوههای تربیتی متفاوت است. او باید استعدادها و محدودیتهایش را بشناسد تا از آنها در مسیر کمال استفاده کند. از نظر امام انسان دارای قابلیتهایی است که با بینش صحیح نسبت به خویش میتواند زمینههای رفتار پسندیده را فراهم سازد، بر این اساس تصحیح بینش انسان درباره خود یک روش تربیتی به حساب میآید.
الف. بصیرت و شناخت به دنیای پیرامونی؛ از دیدگاه قرآن دنیا جایگاه امتحان و مسیر رفتن به سوی خداوند است. در ادعیه امام زینالعابدین (ع) دنیا وسیلهای برای نیل به مقصد و تنها گذرگاه برای سفر به جهان آخرت است. بر این اساس است که در فرازی از صحیفه سجادیه میفرمایند: ... وَارزُقنی الرغبهَ فیالعملِ لَکَ لإخِرَتی ... حتی یکونَ الغالبُ عَلَی الزهد فی دنیای؛ خداوندا برای آخرتم رغبت در عمل برای خودت را روزیام قرار ده... تا اینکه بیرغبتی نسبت به دنیا بر من غالب باشد.
در دعای ابوحمزه نیز بینش صحیح نسبت به دنیا مورد توجه است. از آنجا که دنیا دوستی منشأ همه گناهان است، امام از خداوند کمک میخواهد و میفرمایند: «سیدی أخرج حب الدنیا من قلبی»؛ مولای من قلبم را از دوستی دنیا خالی کن. این روش تربیتی، الگویی برای نیل به کمال است که بر اساس آن انسان دلبسته به دنیا نخواهد بود، بلکه آن را وسیلهای برای پرورش روح و راهیابی به دایره رضایت خداوند و مقام خلیفه الله میداند. در فرازی دیگر، از خداوند کفایت امور دنیا را طلب میکند: اللهم صل علی محمد و آل محمد واختِم لی بِخیرٍ وَاکفِنی ما اهمنی مِن أمرِ دُنیای...
ب. بصیرت به وجود خود انسان؛ شناخت انسان و یا به عبارتی خودشناسی بسیار مهم است و مقدمه خداشناسی تعبیر شده است. از اینرو امام در فرازهای مختلفی انسان را به خود ارجاع میدهد تا بتواند شناختش را نسبت به خود افزایش دهد. در ادعیه امام انسان دارای حالات و جلوههای تربیتی متفاوت است. او باید استعدادها و محدودیتهایش را بشناسد تا از آنها در مسیر کمال استفاده کند. از نظر امام انسان دارای قابلیتهایی است که با بینش صحیح نسبت به خویش میتواند زمینههای رفتار پسندیده را فراهم سازد، بر این اساس تصحیح بینش انسان درباره خود یک روش تربیتی به حساب میآید. همچنان که در قرآن، انسان فقیر و خداوند غنیِ حمید است، امام نیز به ضعف انسان اشاره کرده و میفرمایند: یا غنی الأغنیاءها نحن عبادک بین یدیک و أنا أفقر الفُقراء إلیک، فاجبر فاقتنا بِوُسعک...؛ در دعای ابوحمزه، امام خود را نیازمند حمایت خداوند میداند و حفظ خویش را در سایه حمایت پروردگار طلب میکند: اللهم احرسنی بحراستک، واحفظنی بحفظِک.
ج. دوری از غفلت و فراموشکاری؛ غفلت و فراموشکاری خصلت پسندیدهای نیست. از این رو در این مسأله امام مدام با رفتار عملی در سیره خود به پیروانش هشدار میدهد. امام سجاد (ع) اعطای بینش مربیان به متربیان را در رفتار نیز آموزش میدهد. زُهری میگوید: شبی سرد امام را در حالی که مقداری آرد و هیزم حمل میکرد، دیدم. پرسیدم: چه چیز با خود دارید؟ فرمود: آهنگ سفری دارم و زاد و توشه برگرفتم. گفتم: غلام من حاضر است و به جای شما حمل میکند. فرمود: خیر خودم حمل میکنم و نفس خود را از چیزی که مرا در این سفر نجات میدهد باز نمیدارم. چند روز بعد امام را دیدم و عرض کردم: چنین سفری که فرمودید نمیبینم، فرمود: مقصودم سفر آخرت مرگ بود.
عفو و بخشش:
در دعای ابوحمزه نیز امام ضمن آموزش طلب عفو متربی از مربی با ذکر صفت رحمت الهی به بندگان خطاکار امیدواری میدهد تا در راه تربیت مأیوس نشوند و به حرکت خویش ادامه دهند.
عفو و بخشش یکی از زیباترین خصلتهای انسان است که در فرصتهای سخت میتواند از خود بروز دهد و با این اقدام نه تنها خدا را راضی میکند بلکه به آرامش روحی و روانی خودش نیز میافزاید. بالاترین بخششها هم از آن خداست. حضرت زینالعابدین (ع) در دعای شانزدهم صحیفه سجادیه خداوند را با وصف «عَفُو» میخواند و در دعای التجاء تربیت نفس انسانی را تنها در گرو گذشت خداوند از گناهان فرد میداند. امام میآموزد که متربی باید متواضعانه در برابر مربی خطایش را بپذیرد:
اللهم إن تشأ تَعفُ عَنا فَبِفضلِکَ و إن تشا تُعذبنا فَبِعدلِکَ، یا غنی الاغنیاء، هانحنُ عبادُکَ بینَ یَدَیک، وأنا افقرُ الفقراء الیک، فاجبُر فاقتَنا بِوُسعِکَ ولاتَقطَع رجاءنا بِمَنعِکَ؛ بارالها، اگر بخواهی ما را عفو کنی این از فضل و بخشش توست و اگر بخواهی ما را کیفر نمایی بر اساس عدالت است، ای کسی که از همه اغنیا بینیازتری، هماکنون ما بندگان در پیشگاه تو حاضریم و من محتاجتر از همه نیازمندان نسبت به عفو هستم، بنابراین ناداری ما را با وسعت خود جبران فرما و امید ما را با دریغ نمودنت قطع مگردان.
در دعای ابوحمزه نیز امام ضمن آموزش طلب عفو متربی از مربی با ذکر صفت رحمت الهی به بندگان خطاکار امیدواری میدهد تا در راه تربیت مأیوس نشوند و به حرکت خویش ادامه دهند: أنت یا إلهی أوسعُ فضلاً وأعظمَ حِلماً مِن أن تُقایِسَنی بِفِعلی وخطیئتی، فالعَفو فالعَفو فالعَفو؛ ای خدایی که فضل بیپایان و بردباری عظیم تو برتر از آن است که مرا با گناهم مقایسه نمایی، از من درگذر.
نمونههای عملی از عفو در سیره امام سجاد (ع):
در سیره امام سجاد (ع) نیز بر روش عفو تأکید میشود و امام آن را در برابر نزدیکان، غلامان، شیعیان و مخالفان به کار میگیرد. عمادالدین طبری نقل میکند:
«روزی مردی از بستگان [حسنبنحسن] نزد امام آمد و به ایشان دشنام داد. امام در پاسخ او خاموش ماند. چون حسن از نزد حضرت بازگشت، امام به کسانی که نزد او نشسته بودند فرمودند: شنیدید این مرد چه گفت؟ میخواهم با من بیایید و پاسخی را که به او میدهم بشنوید. امام نعلین خود را پوشید و به راه افتاد و فرمودند: ... والکاظمینَ الغیظَ والعافینَ عَن الناسِ واللهُ یُحِب المُحسنین.
چون به خانه حسن رسیدند، امام فرمودند: بگویید سجاد است. حسن بیرون آمد. او میپنداشت امام زینالعابدین برای تلافی نزد او آمده است. علیبنالحسین (ع) فرمودند: «یا أخی، إن کُنتَ قُلتَ ما فی استغفِرَ الله مَنهُ، وإن کُنتَ قُلتَ مالیس فِی فَغفرالله لک؛ حسن به پای امام افتاد و بوسه زد و گفت: أستغفرالله بل قُلتُ فیکَ مالیس فیکَ وأنا اَحقَ به».
در این ماجرا امام با سکوت خود و رفتن به خانه حسن روش رفتاری عفو را به متربی خطاکار و دیگران آموزش داد؛ چرا که عفو و گذشت، علاوه بر فواید و آثار فراوان اخلاقی که در آیات و احادیث ذکر شده است و خداوند خود را به این وصف توصیف فرموده است، در عمل به عنوان عامل مهمی در تعدیل روابط بین افراد و برقراری آرامش روانی نتیجهبخش است. بخشش، علاوه بر ترسیم روابط بین افراد و کاهش تنشهای اجتماعی، در تأمین سلامت روانی، کاهش اضطراب و افسردگی، عصبانیت و پرخاشگری، اختلالات عاطفی و رفتاری، افزایش اعتماد به نفس و پیشرفت تحصیلی فرزندان بسیار مؤثر و کارآمد است.