امام حسین علیهالسلام تا زمان مرگ «معاویهبنابوسفیان»، به صلحی که امام حسن مجتبی (ع) با معاویه منعقد کرده بود، پایبند بودند. این در حالی بود که معاویه با انتخاب «یزید» به ولایتعهدی در سال 60 ه.ق عملا نقض پیمان کرده بود. با مرگ معاویه در سال 60 ه.ق و انتشار این خبر در جهان اسلام، یزید طی نامهای از کارگزار مدینه «ولیدبنعتبه» میخواهد که از حسینبنعلی (ع) بیعت بگیرد و در صورت امتناع بر وی سخت بگیرد[1]. در چنین شرایطی، مدینه دیگر برای امام مکان امنی نبود، از این رو تصمیم گرفتند شبانه راهی سرزمین مکه شوند. در این سفر همه خانواده، برادران، خواهران و برادرزادگان بجز «محمد بن حنفیه»، حضرت را همراهی کردند.[2]
امام در مکه:
مکه به لحاظ سیاسی، اجتماعی و دینی یکی از مهمترین شهرهای جهان اسلام بود. این اهمیت تنها مربوط به این مقطع از تاریخ شبهجزیره نبود بلکه این سرزمین از عهد جاهلیت مقدسترین شهری بود که هر کسی بدان پناه میآورد در امنیت بود و کسی به خود حق تجاوز به حریم حرم را نمیداد. از سوی دیگر بعد از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اهمیت این شهر دو چندان شده بود و همه مردم چشم به تصمیمات بزرگان این شهر و سپس مدینه میدوختند.
امام حسین (ع) بیش از چهار ماه، از 3 شعبان تا 8 ذیالحجه در مکه ماند. ساکنان و مجاورین مکه با شنیدن خبر حضور حسین (ع) نواده رسول خدا (ص) در این شهر خوشحال شدند و صبح و شام، نزد حضرت (ع) در رفت و آمد بودند. در طرف دیگر «عبداللهبنزبیر» از دشمنان سرسخت خاندان اهلبیت (ع) که در این شهر در اندیشه رسیدن به قدرت بود از حضور امام (ع) بسیار ناخرسند شده و میدانست که تا امام حسین (ع) در مکه باشد، کسی با او بیعت نخواهد کرد.[3]
با انتشار خبر مرگ معاویه، مردم شهرهای اسلامی از جمله مردم عراق (کوفه) به تکاپو افتادند، مخصوصا با شنیدن خبر عدم بیعت امام حسین (ع) دو چندان خوشحال شده و در خانه «سلیمانبنصرد خزاعی» جلسهای ترتیب داده و در نهایت به این جمعبندی رسیدند که طی نامههایی رسما امام (ع) را به عراق دعوت کنند.[4] امام (ع) برای مدتی از پاسخ دادن به نامه بزرگان و شیعیان عراق خودداری میکرد تا اینکه حجم نامهها بسیار زیاد شد، آنگاه امام پسرعموی خود، «مسلمبنعقیل» را به همراه نامهای راهی کوفه کرد: «...من، برادرم، عموزادهام و فرد مورد اعتماد از اهلبیتم را میفرستم. به او گفتهام تا از حال و کار و عقیده شما مرا آگاه سازد. اگر او به من نوشت که آرای شما همان است که در نامههایتان آمده، نزد شما خواهم آمد... امام، فقط کسی است که به کتاب خدا عمل کند، عدالت را اجرا نماید، به دین حق باور داشته باشد و خود را وقف خداوند کند».[5]
مکه به لحاظ سیاسی، اجتماعی و دینی یکی از مهمترین شهرهای جهان اسلام بود. این اهمیت تنها مربوط به این مقطع از تاریخ شبهجزیره نبود بلکه این سرزمین از عهد جاهلیت مقدسترین شهر بود که هر کسی بدان پناه میآورد در امنیت بود و کسی به خود حق تجاوز به حریم حرم را نمیداد.
امام حسین (ع) پس از چهار ماه و پنج روز اقامت در مکه، در روز سهشنبه، هشتم ذیحجه[6] [دقیقا روز قیام مسلمبنعقیل در کوفه] مکه را به سوی عراق ترک کرد. بر اساس گزارشهای تاریخی درباره علت خروج امام (ع) از مکه به سوی عراق، به امام (ع) خبر داده شد که یزیدبنمعاویه، تعدادی از مزدوران خود را به فرماندهی «عمروبنسعیدبنعاص» به بهانه حضور در مراسم حج، به مکه فرستاده تا در هنگام مراسم حج، امام حسین (ع) را دستگیر کرده و به نزد یزید در شام بفرستد و یا اینکه ناجوانمردانه وی را در هنگام عبادت ترور کرده و به شهادت برساند. بدین جهت امام تصمیم گرفت از مکه خارج شده و راهی عراق شود. در چنین شرایطی، بسیاری از بزرگان و خویشاوندان از جمله «عبداللهبنعباس» به نزد امام حسین (ع) رفته و او را به ماندن در مکه و خویشتنداری دعوت کردند، ولی آن حضرت، اعتنایی به مصلحتاندیشیهای آنها نکرد و بر تصمیم خود تأکید نمود. غیر از عبداللهبنعباس، افرادی دیگر چون «محمدبنحنفیه»، «عبداللهبنعمر» و «عبداللهبنجعفر» نیز آن حضرت را از قیام بر ضد یزید و رفتن به سوی عراق بر حذر نمودند. تنها عبداللهبنزبیر وی را تشویق به رفتن میکرد تا زمینه برای خودنمایی وی فراهم شود. چون با وجود حضرت در مکه، کسی اعتنایی به عبداللهبنزبیر نمیکرد. امام (ع) با همه این توصیهها و بایدها و نبایدها تصمیم خود را برای رفتن به سوی عراق با در نظر گرفتن همه ملاحظات گرفته بود.
بر اساس گزارشهای تاریخی، امام (ع) در هشتم ذیحجه، یعنی دو روز پیش از عید سعید قربان، از مکه عازم کوفه گردید. برخی از مورخان و محدثان از جمله «شیخ مفید» نوشتهاند که امام حسین (ع) برای خارج شدن از مکه، نیت خود را از حج به عمره مفرده برگرداند و از احرام خارج شد؛[7] اما برخی با تکیه بر شواهد تاریخی و روایی گفتهاند امام حسین (ع) از ابتدا نیت عمره مفرده کرده بود و پس از انجام اعمال آن، از مکه خارج شد[8]. البته باید این نکته را نیز متذکر شویم که از دیدگاه فقهى، این سخن مشهور که امام حسین (ع) حج خود را نیمهتمام گذاشت، سخن نادرستى است؛ زیرا امام (ع) در روز هشتم ذیحجه، «یوم الترویه» از مکه خارج شد. در حالی که اعمال حج -که با احرام در مکه و وقوف در عرفات شروع مىشود- از شب نهم ذیحجه آغاز مىشود؛ بنابراین، امام (ع) اصولا وارد اعمال حج نشده بود تا آن را نیمهتمام گذارد. از سوی دیگر مسلم است که آن حضرت در هنگام ورود به مکه، عمره مفرده انجام داد و چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مکه و احتمالا در فاصلههاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود؛ اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى ورود در اعمال حج نمىشود. پس از خروج امام حسین (ع) و یارانش از مکه، «یحییبنسعید» فرمانده پاسبانان عمروبنسعیدبنعاص -فرماندار مکه- با گروهی از یارانش، راه را بر حسین (ع) بستند؛ ولی حضرت (ع) اعتنایی نکرد و به راهش ادامه داد.[9]