بعد از مرگ معاویه در سال 60 هجری قمری یزید به قدرت رسید. او برای استوار شدن حکومتش تصمیم گرفت تا بدون فوت وقت از تمام مردم بیعت بگیرد. به همین منظور یزید در نامهای مهم از ولید بن عتبه حاکم وقت مدینه خواست تا به سرعت از چهار نفر از سرشناسان مدینه که در راس آنان امام حسین (ع) قرار داشت بیعت بگیرد.
ولید شبانه امام حسین (ع) را برای اخذ بیعت احضار نمود ولی حضرت از بیعت شبانه امتناع کرد و آن را به وقت دیگری موکول نمود و توانست در 27 یا 28 رجب سال 60 هجری بدون اینکه بیعت کند، همراه اعضای خانوادهاش از مدینه خارج شود و به سمت مکه حرکت کند.[1] امام حسین (ع) و همراهانش در روز سوم شعبان وارد مکه شدند[2] و در منزل عباس بن عبدالمطلب اقامت گزیدند.[3]
ورود امام حسین (ع) به مکه با استقبال فراوان همراه بود. زیرا امام در نظر مردم سروری بزرگ و پسر دختر پیامبر (ص) بود و در آن زمان هیچکس را در شان و مرتبه با حضرت برابر نمیدانستند[4] و همین امر باعث ایجاد موقعیت ممتازی برای امام بود.
اقامت امام حسین (ع) در حرم امن الهی و همچنین نزدیک بودن ایام حج دو مزیت برای امام داشت، اول آنکه حضرت را -موقتا- از گزند امویان محفوظ میداشت و دیگر آنکه حضور مردم از مناطق مختلف؛ فضا را برای روشن کردن افکار عمومی فراهم میکرد. اما این موقعیت مکه دائمی نبود و امام حسین (ع) بیش از هرکس دیگری میدانست که امویان در مکه نیز او را آرام نخواهند گذاشت و اگر موفق به اخذ بیعت از او نشوند حتی حرمت مکه را هم زیر پا میگذارند.[5]
امام حسین (ع) نمیتوانست حکومت فردی فاسق، ظالم و هتاک را بر ممالک اسلامی بپذیرد؛ در نتیجه ناگزیر بود تا نهضتی را علیه امویان به راه اندازد. البته نهضت و قیام امام حسین (ع) یک حرکت کور و بی هدف نبود بلکه از برنامه ریزی دقیق و استراتژی مشخص برخوردار بود که مرحله به مرحله به اجرا درآمد و بخشی از آن در مکه پیاده شد که در این نوشتار به آن پرداخته میشود.
ملاقاتها
یکی از راهبردهای امام حسین (ع) در مکه ملاقات و رایزنی با مردم مکه و حجاجی بود که از سایر مناطق برای انجام حج به مکه میآمدند. این ملاقاتها بهترین فرصت برای اطلاع رسانی به مردم و روشن کردن افکار عمومی جامعه اسلامی درباره امویان بود.
در این دوره مردم مکه و همچنین زائران خانهی خدا گروه گروه به ملاقات امام حسین (ع) میآمدند و با حضرت رفت و آمد میکردند.[6] امام حسین (ع) در این دوره ملاقاتهایی را با شخصیتهای برجسته آن زمان داشتند که در ادامه به برخی از آنها میپردازیم.
استقبال ساکنان مکه از امام حسین (ع) باعث شد تا حضرت اقدام به برگزاری نماز جماعت در این شهر نماید و این کار به یکی از فعالیتهای روزمره حضرت در مکه تبدیل شد.
عبدالله بن زبیر
در میان شخصیتهای مطرح آن دوران عبدالله بن زبیر بیشترین ملاقاتها را با امام داشت و بنابر گفتهی ابوحنیفه دینوری او روزی دو بار با امام حسین (ع) دیدار میکرد[7] و تلاش داشت تا اطلاعات دقیقی از فعالیتهای حضرت در مکه داشته باشد تا با استفاده از آن بتواند رفتارهای خود را به دقت طرح ریزی کند.
به همین منظور، زمانی که از تصمیم قطعی امام حسین (ع) برای حرکت به کوفه اطمینان یافت نزد حضرت آمد و پس از مدتی گفتگو از حضرت خواست تا در مکه بماند و قیام کند و قول همکاری و مساعدت داد. امام حسین (ع) برای حفظ حرمت مکه از تعدی امویان و همچنین سوء نیت ابن زبیر پیشنهاد او را نپذیرفت.[8]
عبدالله بن عباس
عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب یکی دیگر از افرادی بود که در مکه با امام حسین (ع) دیدار کرد. منابع تاریخی دو ملاقات بین امام و ابن عباس را گزارش کردهاند که در هر دو دیدار ابن عباس با یادآوری سابقهی بد کوفیان در عدم حمایت از امام علی (ع) و امام حسن (ع)، حضرت را از رفتن به کوفه برحذر میدارد و پیشنهاد میکند که حضرت در مکه بماند و یا آنکه به یمن برود و اگر هم در رفتن به کوفه اصرار دارد لااقل زنان و کودکان را با خود نبرد.[9]
محمد بن حنفیه
محمد بن حنفیه هم زمانی که جدیت امام را برای سفر به کوفه دید به ملاقات حضرت آمد و تلاش کرد تا امام حسین (ع) را از رفتن به کوفه باز دارد ولی حضرت سخنان او را نپذیرفت.[10]
پس از بررسی محتوای ملاقاتهای امام حسین (ع) با شخصیتهای برجستهی حاضر در مکه متوجه میشویم که هر کدام از این افراد نظرات خود را دربارهی نهضت به امام منتقل میکردند و تلاش داشتند تا حضرت را از رفتن به عراق منصرف سازند. با مراجعه به سخنان این افراد -غیر از عبدالله بن زبیر- متوجه میشویم که سخنان آنان از روی خیرخواهی بوده و آنان دوست نداشتند که از جانب یزید گزندی به امام برسد و به همین علت کوشیدند تا حضرت را از سفر به عراق منصرف سازند. امام حسین (ع) هم که به نیات خیرخواهانه آنان واقف بود نظرات آنان را شنید و در کمال احترام با آنان برخورد کرد ولی آن سخنان مورد پذیرش امام قرار نگرفت زیرا سرانجام عمل به سخنان این افراد پذیرش ننگ بیعت با شخص فاسدی چون یزید بود که خود این افراد هم مجبور شدند برای حفظ جان به آن تن دهند.
در این میان تنها عبدالله بن زبیر نظری متفاوت از بقیه داشت و حضرت را به قیام و حرکت به عراق تشویق میکرد. زیرا عبدالله بن زبیر حضور امام را در مکه مانعی بر سر راه خود میدید و به این نتیجه رسیده بود که تا زمانی که امام حسین (ع) در مکه حضور دارد نمیتواند خود را به عنوان رهبر یک قیام ضد اموی مطرح سازد.
برگزاری نماز جماعت
استقبال ساکنان مکه از امام حسین (ع) باعث شد تا حضرت اقدام به برگزاری نماز جماعت در این شهر نماید و این کار به یکی از فعالیتهای روزمره حضرت در مکه تبدیل شد. حضور مردم در نماز جماعت به همراه دیگر فعالیتهای امام حساسیت امویان را برانگیخت و عمرو بن سعید حاکم مکه گزارشی از اعمال امام در مکه را برای یزید نوشت.[11]
نامهنگاری
یکی دیگر از فعالیتهای امام حسین (ع) در مکه نوشتن نامه به افراد سرشناس جامعه اسلامی بود. امام حسین (ع) در این نامهها کوشید تا با تشریح وضعیت جامعه اذهان مردم را برای اقدام علیه امویان آماده کند. گاهی حضرت خود ابتدا به افرادی نامه مینوشت و آنان را دعوت میکرد و گاهی هم نامههای امام حسین (ع) در پاسخ به نامههای دیگران به نگارش در میآمد.
بزرگان بصره
امام حسین (ع) نامهایی به بزرگان بصره چون مالک بن مسمع بکرى، احنف بن قیس، منذر بن جارود، مسعود بن عمرو، قیس بن هیثم و عمرو بن عبید الله بن معمر نوشت که متن همه آنها یکسان بود.[12] امام در ضمن آن نامه به شایستگی خود و خاندانش برای جانشینی پیامبر (ص) اشاره کرد و آنان را به کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) دعوت نمود. حضرت در این نامه یادآور شد که سنت مرده و بدعت زنده شده است و اگر دستور مرا اطاعت کنید شما را به راه راست هدایت میکنم.[13]
محمد بن حنفیه و بنی هاشم
امام حسین (ع) در نامهای به برادر خود محمد بن حنفیه و بنی هاشم نوشت: «هرکس که به من ملحق شود به شهادت میرسد و هر کس به من نپیوندد پیروزی را درک نخواهد کرد.»[14]
عمرو بن سعید بن عاص
عمرو بن سعید بن عاص از بزرگان بنی امیه در نامهای از امام خواست تا به مدینه بازگردد و در امان باشد. امام حسین (ع) در ضمن نامهای به او پاسخ داد: «بهترین امانها، امان پروردگار است.»[15]
هر چند سفر امام حسین (ع) به مکه برای پرهیز از بیعت با یزید بود ولی امتناع از بیعت تنها هدف امام از این مسافرت نبود و نمیتوان گفت که حضرت در این دوران موضعی منفعلانه داشته و در انتظار حوادث آینده؛ نظارهگر رخدادهای اطراف خود بوده است.
یزید بن معاویه
یزید اشعاری را به همراه نامهای برای مردم مدینه فرستاد و آنان هم نامه را به امام حسین (ع) تحویل دادند و امام حسین (ع) هم در پاسخ این نامه نوشت: «وَ إِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ لی عَمَلی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ أَنْتُمْ بَریئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَریءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ[16] [یونس/41] و اگر تو را تکذیب کردند، بگو: عمل من براى من، و عمل شما براى شماست؛ شما از آنچه من انجام مىدهم بیزارید و من (نیز) از آنچه شما انجام مىدهید بیزارم.» که این آیه گویای جدایی اسلام از کفر و تبرای متقابل پیامبر (ص) با کفار و منکران خداست[17] و حضرت با ارسال این پاسخ محکم به تبیین دیدگاه خود نسبت به امویان پرداخت.
نامه به مردم کوفه
امام حسین (ع) هنگامی که با انبوه نامههای کوفیان که حضرت را برای حکومت دعوت میکردند مواجه شد؛ برای پاسخ به مردم کوفه در نامهای نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم از حسین بن على به گروه مومنان و مسلمانان. اما بعد، هانى و سعید با نامههاى شما پیش من آمدند همه آنچه را که مطرح کردید و یادآور شدید دانستم، گفته اغلب شما این بود که امام نداریم، نزد ما بیا، شاید خداوند به سبب تو ما را بر حق و هدایت جمع کند. اکنون برادر و پسر عمو و معتمد و اهل خاندانم را سوى شما فرستادم به او گفتم که وضع و نظرتان را برایم بنویسد اگر نوشت که رأى جماعت و اهل فضیلت و خرد چنان است که فرستادگانتان به من گفتهاند و در نامههایتان خواندهام انشاءالله به زودى پیش شما مىآیم. به جان خودم سوگند که امام کسی نیست مگر آنکه به کتاب عمل کند و انصاف گیرد و مجرى حق باشد و خویشتن را وقف خدا کند. والسلام.»[18]
امام حسین (ع) در این نامه ضمن یادآوری سخنان کوفیان آمدن خود را مشروط بر استواری آنها در گفتارشان میکند و فرستادن مسلم بن عقیل هم برای تایید همین موضوع است. حضرت در پایان به بیان ویژگیهای امام در جامعه میپردازد که گویای اندیشههای ناب حضرت درباره اداره جامعه است.
نتیجه
هر چند سفر امام حسین (ع) به مکه برای پرهیز از بیعت با یزید بود ولی امتناع از بیعت تنها هدف امام از این مسافرت نبود و نمیتوان گفت که حضرت در این دوران موضعی منفعلانه داشته و در انتظار حوادث آینده؛ نظارهگر رخدادهای اطراف خود بوده است. بلکه با مراجعه به منابع اولیه تاریخی مییابیم که حضرت در دوران اقامت در مکه فعالیتهای متعددی داشته است که ملاقات با افراد سرشناس نامهنگاری با بزرگان و ... از آن جمله هستند و در واقع میتوان گفت که نهضت سرخ عاشورا حاصل همین فعالیتهای امام میباشد.
با تشکر فراوان از زحمات شما مخصوصا بابت مقالات که بسیار منسجم و مفید در مسائل مبتلا به ارائه شده و دارای منبع می باشد. اجر شما با سیدالشهدا