آگاهی امامان (ع) از غیبت، یکی از باورهای قطعی و ضروری نزد شیعیان است. گرچه در اندازه و چگونگی آن، اختلافنظرهای اندکی وجود دارد؛ ولی در اصل آن، هیچ تردیدی نیست. البته شیعیان این آگاهی از غیب را به اذن خدا و در طول علم الهی و در رتبۀ انسان جای میدهند. مستند این باور و اعتقاد، روایتهای فراوانی است که در مصادر حدیثی نقل شده است.
علم غیب، مانع انجام تکالیف ظاهری نیست
یکی از مسائلی که سبب لغزش و مغالطه در این مبحث شده، توجه نکردن به این نکته است که علم غیب، مانع انجام دادن تکالیف ظاهری نیست. به تعبیر دیگر پیامبر (ص) و امامان (ع)، از علم غیب برخوردار بودند؛ ولی هرگز آن علم را مبنای انجام تکالیف، قرار نمیدادند. پیامبر خدا (ص) در قضاوتها و داوریها و رفتن به میدان نبرد و جنگ، به ظاهر عمل مینمود و میفرمود: «إِنَّمَا أقْضِى بَیْنَکُمْ بِالْبَیِّناتِ وَالأیْمَانِ وَ بَعْضُکُمْ ألْحَنُ بِحُجَّتِهِ مِنْ بَعْضٍ، فَأیُّمَا رَجُلٍ قَطَعْتُ لَهُ مِنْ مَالِ أخِیهِ شَیْئاً فَإنَّمَا قَطَعْتُ لَهُ بِهِ قِطْعَهً مِنَ النَّارِ؛[1] من در میان شما، به بیّنهها (دلایل و گواهان روشن) و سوگندها داوری میکنم. برخی از شما در استدلال، گویاتر از دیگری است. اگر من [به سبب ادلۀ ظاهری که در واقع، مخدوش بودهاند] به کسی مالی را از اموال برادرش دادم، در واقع، قطعهای از آتش را به او دادهام.»
اگر چنین نباشد، توجیه رفتن پیامبر (ص) به سوی مکه و مُحرم شدن ایشان و منجر شدن آن به صلح حدیبیه، جریان جنگ اُحُد و ... و بسیاری از کارهای دیگر ایشان، دشوار خواهد بود.
به سخن واضحتر، پیشوایان دینی در امور اجتماعی و روابط بین انسانها، راههای متعارف دانش و آگاهی را مبنا قرار میدادند و از آگاهیهای غیبی خویش، هرگز استفاده نمیکردند. آنان فقط گاهی برای اظهار معجزه یا کرامت، چنین مینمودند و این، روش معمول و متعارف آنان نبود.
علامه محمدباقر مجلسی در جلاءالعیون و نیز در رسالهای که دربارۀ حکمت شهادت امام حسین (ع) تدوین کرده، نوشته است: «شبههای در خاطر عوام است که ایشان با وجودی که میدانست که شهید خواهد شد، چرا به صحرای کربلا رفت و اهل بیت خود را برد؟ این شبهه، چندین پاسخ دارد: پاسخ مُجملش آن است که احوال پیشوایان دین را [در موضوع علم غیب و اطلاع بر قضا و قدر] به احوال خود، قیاس نباید کرد و تکلیف ایشان، تکلیفی دیگر است؛ و اگر جمعی که بر اسرار قضا و قدر حقتعالی مطلعاند، تکلیف ایشان در این باب، مانند تکلیف ما باشد و توان رفع آن قضاهایی را که بر آنها مطلع گردیدهاند، از خود بکنند، باید که هیچ قضایی در ایشان، جاری نگردد و به هیچ بلایی مبتلا نشوند و همۀ امور موافق خواهش بدنی ایشان واقع شود؛ و این خلاف مصلحت علیم قدیر است.
امام حسین (ع) پیش از حرکت به سمت مکه و کربلا، از شهادت خویش اطلاع داشت. در این متون پیامبر خدا، امام علی، حضرت فاطمه، امام حسن و خود امام حسین علیهمالسلام، در مقاطع مختلف از این امر یاد کردهاند. کثرت این متون، به اندازهای است که در صدور آنها جای تردیدی باقی نمیماند. البته در بیشتر این متون، زمان دقیق شهادت مشخص نشده است.
پس باید که ایشان به علم واقع، مکلف نباشند و در تکالیف ظاهری با سایر مردم، شریک باشند؛ چنان که ایشان در باب طهارت و نجاست اشیا و ایمان و کفر عباد، به ظاهر مکلف بودند؛ و اگر به علم واقع مکلف میبودند، با هیچکس نباید معاشرت کنند و همهچیز را نجس بدانند و حکم به کفر اکثر عالم بکنند ... و هر گاه چنین باشد، پس امام حسین (ع)، به حسب ظاهر، مکلف بود که با وجود اعوان و انصار، با منافقان و کفار جهاد کند.»[2]
علامه سید محمدحسین طباطبایی نیز در رسالهای که دربارۀ علم غیب امام (ع) تدوین کرده و به صورت غیرمستقیم، نقد برخی دیدگاهها در زمینۀ هدف قیام امام حسین (ع) است، چنین مینویسد: «از راه نقل، روایات متواتری است که .... امام (ع) از راه موهبت الهی، نه از راه اکتساب، به همه چیز، واقف و از همه چیز، آگاه است و هر چه را بخواهد، به اذن خدا به ادنا توجهی میداند ....؛ [اما] هیچ گونه تکلیفی به متعلق این گونه علم، از آن جهت که متعلق این گونه علم است و حتمیالوقوع میباشد، تعلق نمیگیرد و همچنین، قصد و طلبی از انسان با او ارتباط پیدا نمیکند ...
این علم موهبتی امام (ع)، اثری در اعمال او و ارتباطی با تکالیف خاصۀ او ندارد و اصولاً هر امر مفروض، از آن جهت که متعلق قضای حتمی و حتمیالوقوع است، متعلق امر یا نهی یا اراده و قصد انسانی نمیشود ...
ظواهر اعمال امام (ع) را ـ که قابل تطبیق به علل و اسباب ظاهری است ـ نباید دلیل نداشتن این علم موهبتی و شاهد جهل به واقع گرفت؛ مانند اینکه گفته شود اگر سیدالشهدا (ع) علم به واقع داشت، چرا حضرت مسلم (ع) را به نمایندگی خود به کوفه فرستاد؟ چرا توسط صیداوی نامه به اهل کوفه نوشت؟ چرا خود از مکه رهسپار کوفه شد؟ ...
پاسخ همۀ این پرسشها، از نکتهای که تذکر دادیم، روشن است و امام (ع) در این موارد و نظایر آنها، به علومیکه از مجاری عادی و از شواهد و قرائن به دست میآید، عمل فرموده [است].»[3]
آگاهی امام حسین از شهادت خویش
بر اساس نقلهای فراوان حدیثی که در کتب تاریخ و حدیث، به گونهای متواتر به دست رسیده است، امام حسین (ع) پیش از حرکت به سمت مکه و کربلا، از شهادت خویش اطلاع داشت. در این متون پیامبر خدا، امام علی، حضرت فاطمه، امام حسن و خود امام حسین علیهمالسلام، در مقاطع مختلف از این امر یاد کردهاند. کثرت این متون، به اندازهای است که در صدور آنها جای تردیدی باقی نمیماند. البته در بیشتر این متون، زمان دقیق شهادت مشخص نشده است.