پیامبر خدا (ص)، بارها در زمان حیات خویش، مقام و منزلت امام حسین (ع) را به مردم معرفی و تبیین کردند. رسول خدا (ص) در روز غدیر، علاوه بر بیعت برای امیرالمؤمنین (ع)، برای امام حسن (ع) و امام حسین (ع) نیز بیعت گرفتند و آنان را امامان منسوب از جانب خدا نامیدند. همچنین بارها در بین مردم، از شهادت آنها سخن گفتند و به مردم هشدار داده بودند. اما فقط پس از پنجاه سال از زمان رسول خدا (ص)، به بدترین نحو، آن حضرت و اصحابشان را شهید کردند و خانوادۀ عصمت و طهارت را به اسارت بردند.
یکی از مهمترین دلایلی که مردم اینگونه از اهل بیت رویگردان شدند و آن حضرت را به شهادت رساندند، سقیفه است. افرادی که پس از شهادت رسول خدا (ص)، خلافت را از محل حقیقی خویش خارج کردند و موجب 25 سال خانه نشینی امیرالمؤمنین (ع) شدند، از بزرگترین مسببین این حادثهاند و قطعا در قبال این حادثه نیز مسئولند.
در این مقاله چند دلیل را که ثابت میکند ریشههای عاشورا در سقیفه بوده است، بیان میکنیم:
نامه امام حسین (ع)، به اهل بصره
سخن امام حسین (ع) در زمان شهادتشان
حضرت زینب (س)، هنگامی که دشمن به سمت خیمهها حمله کرد و آنها را به آتش کشید، خطاب به امام حسین (ع) کردند و فرمودند: «پدرم فدای آن کسی که خیمهاش روز دوشنبه غارت شد.»[1]
بر اساس محاسبات تاریخی، مطمئنا روز عاشورا دوشنبه نبوده است؛ بلکه اشارۀ حضرت زینب (س)، روز سقیفه است که باعث شدند کل امت اسلامی، از منبع هدایت دور شوند و انحراف در جامعۀ اسلامی رسوخ کند.
نامه امام حسین (ع)، به اهل بصره:
امام حسین (ع)، در بخشی از نامه خود به اهل بصره، اینچنین نوشتند: «من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) دعوت مىکنم؛ زیرا سنت نابود شده و بدعت و انحرافات زنده گشته است. اگر سخنم را بشنوید و از من اطاعت کنید، شما را به راه رشد و بالندگى هدایت مىکنم. درود و رحمت خداوند بر شما باد.»[2]
در این نامه حضرت هدف حرکت خود را مبارزه با انحرافاتی بیان میکنند که پس از رسول خدا (ص) ایجاد شده و اسلام را به نابودی کشانده است. درواقع دوری از خاندان وحی و فراموشی فرامین دینی، علتی بزرگی بود که امام حسین (ع) را وادار به مقابله با انحرافات کرد. سقیفه ریشۀ همۀ این انحرافات است.
با همین حال که به خون آغشتهام خداوند را ملاقات خواهم نمود، خطاب به جدم رسول الله (ص) میگویم: یا رسول الله! مرا فلانی و فلانی (ابوبکر و عمر) به قتل رساندند
سخن امام حسین (ع) در زمان شهادتشان:
زمانی که تیر بر قلب سیدالشهدا (ع) اصابت کرد، حضرت تیر را از پشت بیرون کشیدند و خونها را در دستان خویش جمع و به آسمان پرتاب کردند. سپس دوباره خونها را با دستان خویش جمع کردند و محاسن خویش را به خون خضاب کردند و این عبارت را فرمودند:
«با همین حال که به خون آغشتهام خداوند را ملاقات خواهم نمود، خطاب به جدم رسول الله (ص) میگویم: یا رسول الله! مرا فلانی و فلانی (ابوبکر و عمر) به قتل رساندند.»[3]
«کمیت» شاعر میگوید: به امام باقر(ع) عرض کردم: به من از حال آن دو نفر خبر دهید. فرمودند: «به خدا سوگند ای کمیت! هیچ خونی هر چند ناچیز ریخته نشود و هیچ مالی به حرام گرفته نمیشود و هیچ سنگی از روی سنگی واژگون نمیشود مگر آنکه گناهش به گردن آن دو است.»[4]
در روایت دیگری نیز اینگونه می فرمایند:
«به خدا سوگند هیچ بلا و گرفتاری بنیان نهاده نشد و بر سر ما خاندان فرو نیامد مگر آنکه آن دو پایهگذار و بنیانگذار آن بودند؛ پس نفرین خدا و فرشتگان و همۀ مردم بر آن دو باد.»[5]
در فرازهایی از زیارت عاشورا، امام محمد باقر (ع) اینگونه میخواند:
«فلعن الله امه اسست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت» و همچنین «اللهم العن اول ظالم حق محمد و آل محمد و...» و پس از صد سلام میخوانیم: «اللهم خص انت اول ظالم بالعن منی و ابدأ به اولاً ثم العن الثانی و الثالث و الرابع اللهم العن یزید خامسا»
حضرت با لعن کردن اولی، دومی، سومی و چهارمی (ابوبکر، عمر، عثمان و معاویه)، این افراد را مسببین و اولین ظلم کنندگان بر حق خودشان معرفی میکنند.
با توجه به روایات فوق و دیگر روایات، میفهمیم کوچکترین ظلم و ناحقی که در جهان رخ می دهد، گناهش بر گردن غاصبین خلیفه و مسببینش نوشته خواهد شد. زیرا باعث شدند اسلام از مسیر حقیقی خود منحرف شود و عامل گمراهی مردم شدند.
انحرافی که در عاشورا بروز پیدا کرد و باعث کشته شدن جگرگوشۀ رسول خدا (ص) به بدترین نحو شد.
الا لعنت الله علی القوم الظالمین، وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون