کاروانیان که تا شب قبل در اوج عزت بودند دیگر باید دست در بند و زنجیر به عنوان اسیر به راه میافتادند. باید بدن ارباب را روی شن های داغ رها کنند و تنها بگذارند. زینب باید به امام سجاد علیه السلام برسد و او را دلداری دهد.[1] آخر بر زینالعابدین سخت گذشته است که چشمانش را از شدت تب کمی باز کند و پدرش- یا نه بهتر امام زمانش- را درحالیکه خون از زره ایشان بیرون میزند ببیند که تسلیم مرگ شده و به سمت این قوم روی نهاده است. دیگر بماند که کاروانیان کربلا تا کوفه را چگونه طی کرده اند. در هر صورت کاروان روز یازدهم یا دوازدهم محرم به کوفه میرسد.[2]عبید الله ابن زیاد لعنه الله علیه که به او خبر داده بودند که کاروان نورانی آل الله به کوفه نزدیک میشود، دستور داد که در روز ورود ایشان کسی اسلحه حمل نکند و بسیاری از لشکریانش را بر سر بازار و کوی و برزن گذاشت تا مبادا شیعیان کوفه با دیدن اهل بیت عصمت و طهارت حرکتی کنند و بشورند. سر هایی را که لعین بن لعین ، عمرسعد از قبل فرستاده بود دستور داد که در میان کاروان بر روی نیزه ها حرکت داده شوند تا مردم بیشتر بترسند و کاری نکنند.[3] اما مگر میشود کوفیان حرکتی کنند. زمانی که امیرالمومنین علیه السلام بودندکاری نکردند؛ زمانی که امام حسن مجتبی علیه السلام بودند، او را اطاعت نکردند. نمیدانم اما بعید میدانم حتی اگر لشکریان ابن زیاد نبودند هم باز کوفیان کاری میکردند. مردم شهر برای دیدن اسیران خارج شده از دین به دروازه شهر رفتند اما وقتی با سری که با کاروان حرکت میکرد مواجه شدند؛ سری که آن چنان میدرخشید که درخشش صورت پیامبر را تداعی میکرد، قلبهاشان تپیدن گرفت. این صورت را میشناختند. همین امام حسین علیه السلام بودند که برای اهل این شهر دعا کردند تا باران ببارد؛ دعا کردند تا باران بچههایشان را سیراب کند. آری به یاد میآورند، خیلی چیزها را در یاد داشتند...
زنی از اهل کوفه بیرون آمد و پرسید: شما از اسیران کدام قبیله اید؟ حضرت ام کلثوم سلام الله علیها پاسخ دادند: نحن اساری آل محمد... [4]
وَ لا تَحْسَبَنَ اللَّهَ غافِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فیهِ الْأَبْصارُ (42 ابراهیم)
و خدا را از آنچه ستمکاران مىکنند غافل مپندار. جز این نیست که [کیفر] آنان را براى روزى به تأخیر مىاندازد که چشمها در آن خیره مىشود.
[1] موسوعه الامام الحسین علیه السلام / جلد پنجم / صفحه 798
[2] همان / صفحه 715
[3] همان / صفحه 775
[4] همان / صفحه800
0