من از این بالا همهجا را میبینم. من از اینجا، همه آدمها و اسبها را میبینم. چقدر آدم! ... چقدر اسب! ... من از این بالا حتی رودخانهای میبینم. چقدر آب! کاش کسی جرعهای آب به من بدهد.... تاکنون پدر مرا روی دستهایش بلند نکرده بود؛ نمیدانم اکنون چرا این کار را کرده.... من از این بالا کسی را میبینم که تیری سه شعبه به کمان گذاشته و به سوی ما نشانه رفته است. من...
- بازدید: ۷۹۴۴
- شماره مطلب: ۱۲۳۷
من از این بالا همهجا را میبینم. من از اینجا، همه آدمها و اسبها را میبینم. چقدر آدم! ... چقدر اسب! ... من از این بالا حتی رودخانهای میبینم. چقدر آب! کاش کسی جرعهای آب به من بدهد...
مطالب برتر سایت
اولین نظر را ارسال کنید